آیه 7 سوره مریم
<<6 | آیه 7 سوره مریم | 8>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت میدهیم.
ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم.
اى زكريا، ما تو را به پسرى -كه نامش يحيى است- مژده مىدهيم، كه قبلاً همنامى براى او قرار ندادهايم.
اى زكريّا، ما تو را به پسرى به نام يحيى مژده مىدهيم. از اين پيش كسى را همنام او نساختهايم.
ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت میدهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار ندادهایم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سمى: همنام. به معنى همتا نيز آيد مثل: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا» (مريم/ 65).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا «6»
(خداوندا! به من جانشينى عطا كن) كه وارث من و دودمان يعقوب باشد و پروردگارا! او را پسنديده قرار ده.
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7»
(خداوند فرمود:) اى زكريّا! ما تو را بشارت مىدهيم به پسرى كه نامش يحيى است (و) قبلًا همنامى براى او قرار ندادهايم.
قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا «8»
(زكريّا) گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى باشد در حالى كه همسرم نازاست و من از پيرى، ناتوان شدهام؟
جلد 5 - صفحه 246
نکته ها
در آيات قرآن، گاهى مراد از ارث، علم است: «وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ» «1» و گاهى حكومت: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» «2» ولى هر جا كه دليل خاصى نباشد، مراد از ارث، مال است. چنانكه در اين آيات، مراد از «يَرِثُنِي»، فرزندى است كه از پدر ارث مىبرد. «3»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: ميراث خداوند از بندهى مؤمن، فرزند صالحى است كه پس از مرگ او، خدا را عبادت كند، آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «4»
كلمهى «رضى» هم به معناى مرضىّ خداوند است و هم به معناى محبوب مردم. مقام رضايت خدا از انسان و انسان از خدا، بالاترين مقامها و فوز عظيم است.
جملهى «مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» يا به معناى آن است كه نام يحيى بىسابقه است و يا آنكه ويژگىهاى شخصيّتى او سابقه ندارد.
«عِتِيًّا» به معناى از حدّ گذشتن است و دربارهى كسى گفته مىشود كه در اثر پيرى، اندامش خشكيده باشد.
سؤال زكريّا كه گفت: «أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ» به اين معناست كه آيا من و همسرم نيز جوان مىشويم يا در همين حالت پيرى بچهدار مىشويم. «5» آرى، دانش انبيا نيز محدود است و تعجّب از چيزى، با مقام نبوّت آنان منافاتى ندارد.
امام باقر عليه السلام فرمودند: ميان بشارت به فرزند و تولّد حضرت يحيى، پنج سال فاصله شد. «6»
پیام ها
1- قداست نبوّت با خواستههاى فطرى و غريزى، همچون فرزندخواهى منافاتى ندارد. «يَرِثُنِي»
2- دنبال كردن خط انبيا يك ارزش معنوى است. «يَرِثُنِي»
«1». غافر، 53.
«2». نمل، 16.
«3». تفسير كبيرفخررازى.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». تفسير كبيرفخررازى.
«6». تفسير مجمعالبيان؛ بحار، ج 14، ص 176.
جلد 5 - صفحه 247
3- انبيا هم مثل افراد عادّى ارث مىگذارند. «يَرِثُنِي»
4- مردان خدا حتّى در نيازهاى مادّى خود، به ارزشهاى معنوى نيز توجّه دارند. يَرِثُنِي ... رَضِيًّا
5- اگر اولاد مورد رضايت خدا باشد، رحمت است. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا» در آيه 2 خوانديم: «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا»
6- براى صلاح و خوبى فرزند، حتّى قبل از انعقاد نطفه، بايد دعا كرد. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا»
7- از خداوند، فرزند صالح بخواهيم. «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا»
8- نامگذارى را ساده ننگريم، بعضى از نامها از جانب خدا نازل شده است. «نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى» (نام، نشانهى عقايد، فرهنگ، علاقهها، وابستگىها، اهداف، آرمانها و ديدگاههاى انسان است.)
9- مردان و زنان نازا، از لطف الهى مأيوس نباشند. إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ ... عاقِراً ... عِتِيًّا
10- پسر يا دختر بودن فرزند، به دست خداست. «نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7»
خلاصه حضرت زكريا عليه السلام بعد از دعا، سر به سجده نهاد و تضرع مىنمود، ناگاه نداى الهى رسيد:
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ: اى زكريا بدرستى كه ما بشارت مىدهيم تو
«1» سوره ص آيه 26.
«2» به خطبه فدك حضرت صديقه طاهره سلام اللّه عليها و شروح آن مراجعه شود.
جلد 8 - صفحه 146
را به پسرى كه: اسْمُهُ يَحْيى: نام او يحيى باشد. و تسميه او به يحيى به جهت آنست كه زنده شد از رحم عاقرى كه در حكم ميت بود. يا دين خدا به دعوت او زنده گشت. و نزد جمعى اين لفظ عجمى است. حاصل آنكه حق سبحانه بتوسط جبرئيل يا ملك ديگر يا به طريق خلق صوت، ندا فرمود كه اى زكريا مژده دهيم تو را به فرزندى كه نامش يحيى باشد. لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا:
نيافريديم او را پيش از اين زمان همنامى، يعنى هيچكس قبل از او به اين اسم مسمى نبوده، و اين موجب مزيت شرف او است.
سعيد بن جبير گفته: «سمى» به معنى مثل و شبيه است، يعنى هيچكس پيش از او به صورت و هيئت او خلق نكرده بوديم. و تسميه مثل به سمى به جهت آنست كه هر يك از متماثل و متشاكل به سبب تشاكل و تماثل به اسم صاحب خود مسمى مىشود و لذا هر يك سمى صاحب خود باشد «1».
تفسير برهان- عبد الخالق گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام فرمود در اين آيه شريفه: يحيى بن زكريّا عليه السّلام لم يكن له من قبل سميّا و كذلك الحسين عليه السّلام لم يكن له من قبل سميّا و لم تبك السّماء الّا عليهما اربعين صباحا قلت: فما كانت بكاءها؟ قال: تطلع الشّمس حمراء قال: و كان قاتل الحسين عليه السّلام ولد الزّنا و قاتل يحيى بن زكريّا ولد الزّنا «2» يحيى بن زكريا نبود مر او را پيش از او همنامى، و همچنين حسين عليه السلام نبود مر او را پيش از او همنامى، و گريه نكرد آسمان مگر بر آن دو نفر چهل روز. عرض كردم: چه بوده گريه آسمان و زمين؟ فرمود: طلوع نمود آفتاب در حالتى كه سرخ بود. و كشنده حسين عليه السلام ولد الزنا بود و كشنده يحيى بن زكريا ولد الزنا بود.
و چندين روايت به همين مضمون به اسناد و الفاظ مختلفه وارد شده «3».
اشارة: فيه بشاره- ثعلبى در تفسير خود آورده كه: ذكر «قبل» به جهت آن
«1» منهج الصادقين ج 5 ص 396.
«2» تفسير برهان ج 3 ص 4.
«3» مجمع البيان ج 3 ص 4 و 5.
جلد 8 - صفحه 147
فرمود كه بعد از او كسى ظهور خواهد كرد كه او را به چندين اسم خاص اختصاص دهد، و اسم سامى او را از نام همايون فرجام خود مشتق سازد، چنانچه حسان گويد:
و شق له من اسمه ليجله
فذو العرش محمود و هذا محمد
صلّى اللّه عليه و آله «1» تفسير لوامع- در كتاب الفردوس- ابن شيرويه ديلمى عامى در جزء دوم باب القاف از ابن عباس نقل نموده كه: حضور اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله عرض شد: «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» فرمود: آن شخص يحيى عليه السلام و قرة العين من حسين عليه السلام مىباشد.
سفيان بن عيينه از حضرت على بن الحسين عليه السلام روايت نموده كه فرمود: وقتى از مدينه به عراق مىآمديم، در هيچ منزلى و در هيچ مسيرى نبود الّا پدرم ذكر يحيى بن زكريا عليه السلام را مىنمود. روزى فرمود: از جمله خوارى دنيا نزد خدا آن بود كه سر يحيى بن زكريا عليه السلام را به هديه نزد زانيه نابكار از بغات بنى اسرائيل فرستادند «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7» قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا «8» قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً «9» قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا «10» فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «11»
ترجمه
اى زكريا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى كه نام او يحيى است قرار نداديم از براى او پيش از اين همنامى
گفت پروردگار من از كجا ميباشد براى من پسرى با آنكه بوده است زنم نازا و بتحقيق رسيدهام من از پيرى به نهايت ناتوانى
گفت اينچنين گفت پروردگار تو آن بر من آسان است و بتحقيق آفريدم تو را پيش از اين با آنكه نبودى چيزى
گفت پروردگار من قرار ده براى من علامتى گفت علامت تو آنستكه سخن نميگوئى با مردم سه شب با آنكه سالم باشى
پس بيرون آمد بر قومش از محراب پس اشاره كرد بآنها كه تسبيح گوئيد بامداد و شبانگاه.
تفسير
- دعاى حضرت زكريّا باجابت رسيد و خطاب از جانب رب الارباب بتوسط ملائكه باو شد كه ما بشارت ميدهيم تو را بوجود پسرى كه خودمان قبلا اسم او را يحيى گذارديم براى آنكه دلش بمحبّت و اطاعت خدا زنده است و كسى را موسوم باين اسم تاكنون ننموديم و اين موجب مزيد افتخار او است كه خداوند خودش براى او اسم گذارده آنهم اسمى كه دلالت بر فضل او ميكند و سابقه ندارد حضرت زكريّا از شدّت فرح و خوشحالى از اين بشارت استبعاد عادى نمود و عرضه داشت از كجا و كى چنين پسرى براى من بوجود ميآيد با آنكه زن من نازا است و خودم بمنتهاى پيرى و ضعف و ناتوانى رسيدهام خداوند فرمود امر از قرارى است كه گفت پروردگارت چنين فرزندى دادن بچنين پدر و مادرى براى من آسان است مگر نه اين بود كه تو را از كتم عدم بعرصه وجود آوردم حال نميتوانم قوّت تو را زياد كنم و نقص رحم زوجهات را بر طرف نمايم در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند پنج سال بعد از بشارت يحيى را بزكريّا عطا فرمود و اين دلالت دارد بر آنكه اسباب و وسائل و وسائط ظاهريّه در قدرت خداوند مدخليّتى ندارد خدا هر وقت هر كار بخواهد ميكند ولى بايد مصلحت باشد و حضرت زكريا
جلد 3 صفحه 463
هم ميدانست كه اين امور براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين عطا معلوم نبود و حضرت زكريا كمال اشتياق را بوجود چنين پسرى داشت عرض كرد پروردگارا علامتى براى من قرار بده كه بدانم وقت آن شده كه چنين موهبتى بمن بفرمائى خداوند فرمود علامتش آنستكه سه شبانه روز نميتوانى با مردم سخن بگوئى با آنكه سالم باشى و مرضى بخودت و زبانت عارض نشده باشد گفتهاند شبى با عيالش هم بستر شد صبح كه خواست صحبت كند ديد زبانش بند آمده ولى ميتواند ذكر بگويد و دعا كند و زبور بخواند فهميد وعده خداوند انجاز شده از معبد خود بيرون آمد و به بنى اسرائيل كه منتظر اقامه جماعت بودند با سر و دست اشاره نمود كه نماز را فرادى بخوانيد در صبح و شام كه معمولا بجماعت ميخوانديد يا آنكه مانند من تسبيح بگوئيد و بنابر معناى اوّل مراد از تسبيح نماز است براى اشتمال نماز بر تسبيح و ذكر و بنابر احتمال دوم مراد متابعت قوم است با او در ذكر براى آنكه مأمور باين امر بوده و اينكه اينجا از سه شبانه روز بليالى تعبير شده و در سوره آل عمران بايام براى آنستكه معلوم شود مراد شبانه روز است نه روز تنها يا شب تنها چنانچه متعارف است كه ميگويند فلانى سه روز آنجا ماند يا سه شب آنجا ماند با آنكه سه شبانه روز مانده است و كلمه عتيّا مصدر است بمعناى عتوّ كه از حد در گذشتن است و محراب بر جايگاه عبادت اطلاق ميشود اعمّ از مسجد و محراب آن و مصلّى براى آنكه جايگاه حرب با شيطان است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا زَكَرِيّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسمُهُ يَحيي لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمِيًّا «7»
خطاب فرمود اي زكريّا محققا ما بشارت ميدهيم ترا بفرزندي که نام او يحيي باشد خداوند قادر متعال همين نحوي که آدم عليه السّلام را بدون پدر و مادر خلق فرمود و از فاضل طينت او حوّي را خلق نمود و عيسي را بدون پدر خلق كرد و همچنين ملائكه را بدون تناكح و تناسل خلق نمود، بلكه بسياري از حيوانات که خلقت آنها تكوينيست نه توليدي، بلكه جميع حيوانات در ابتداء خلقت. قادر است از پدر سالخورده و از مادر عقيم فرزندي عنايت فرمايد لذا ميفرمايد يا زَكَرِيّا اينکه خطاب بتوسط ملائكه بوده چنانچه تعبير بمتكلّم مع الغير فرموده لذا ميفرمايد: فَنادَتهُ المَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي المِحرابِ أَنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحيي مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصّالِحِينَ آل عمران آيه 39 إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ مراد از غلام فرزند است و اطلاق غلام بر اولاد در قرآن بسيار است مثل وَ أَمَّا الجِدارُ فَكانَ لِغُلامَينِ يَتِيمَينِ فِي المَدِينَةِ كهف آيه 82 و همچنين وَ أَمَّا الغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤمِنَينِ كهف آيه 80 و غير اينها از آيات اسمُهُ يَحيي که خداوند او را مسمّي باين اسم خاص فرموده بلكه دارد
الاسماء تنزل من السماء.
لَم نَجعَل لَهُ مِن قَبلُ سَمِيًّا قرار نداديم از براي يحيي از قبل او از زمان آدم تا زمان يحيي همچو اسمي براي احدي در اخبار دارد که حضرت ابي عبد اللّه الحسين از جهات بسياري شباهت بيحيي داشت.
«1» همين جهت که حسين نام از زمان آدم تا زمان حضرتش نبوده.
«2» اينكه آسمان براي يحيي و حسين چهل صباح گريه كرد در وقت طلوع و غروب قرمز بود.
جلد 12 - صفحه 421
«3» سر يحيي را بردند نزد زنا زاده سر حسين را هم بردند نزد زنا زاده و دارد حضرت حسين مكرّر ياد از يحيي ميكرد اشاره به اينكه منهم مثل يحيي هستم چنانچه يحيي را بدون سبب و علة كشتند مرا هم ميكشند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 7)- زکریّا به آرزوی خود رسید: این آیه استجابت دعای زکریا را در پیشگاه پروردگار، استجابتی آمیخته با لطف و عنایت ویژه او بیان میکند، و با این جمله شروع میشود «ای زکریا! ما تو را بشارت به پسری میدهیم که نامش یحیی است پسری (بیسابقه) که همنامی برای او پیش از این قرار ندادهایم» (یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم